کتاب «چرا مردمان خوب به خود بد میکنند» یک بررسی و کندوکاو قدرتمند در زمینه نیروهای پنهانی است که سبب میشوند مرتکب بدرفتاری به خود یا آسیب رساندن به خویشتن بشویم.
اطلاعات و فرآیندهایی که دبی فورد در این کتاب بیان میکند قرار است به خواننده امکان دهد تا عمیقترین تاسفات خود را التیام بخشد، با عدم احساس امنیت خود روبرو شود، با تردیدهای خود کنار بیاید و اجازه ندهد که در تخریب و تباهی خود قدم بردارد. کتاب این توانایی را به خواننده میدهد که از شر سنگینیهای مربوط به گذشته خلاص شود و به امکانات نامحدود خویشتن بیانتهایی قدم بگذارد.
کتاب در واقع یک بررسی و کندوکاو قدرتمند در زمنیه نیروهای پنهانی است که سبب میشوند مرتکب بدرفتاری به خود یا آسیب رساندن به خویشتن بشویم. دبی فورد در اثرش تاکید میکند اینکه چرا آدمهای خوب کارهای بد میکنند یک مسئله معنوی است که در نتیجه شکاف میان خویشتن انسانی ایجاد میشود. وقتی نفس سالم ما بیش از اندازهای را تجربه کند، وقتی نتواند شدت تجربههای ما را هضم کند، فاصله میگیرد و در مسیر دیگری به حرکت در میآید. درحالیکه به تنهایی با تنها بخشی از آن چیزهایی که برای یک زندگی منسجم لازم داریم به حال خود رها میشویم نفس ما را متقاعد میکند که از نیمه دیگر وجودمان فاصله بگیریم و به کلیتی که هستیم توجه نداشته باشیم.
از دید او در درون همه ما دو صدا وجود ندارد که برای به گوش رساندن خود با هم نزاع میکنند: یکی صدای منطق، وجدان پاک و دیگری صدای ترس، شرم و خودخواهی. یکی صدای خویشتن متعالی است و دیگری صدای خویشتن نازلتر. یعنی مبارزهای میان تاریکی و روشنایی انسانیت ما.
دبی فورد در بخشی از کتاب از لزوم حفظ تعادل الاکلنگی بین سویههای روشن و تاریک وجودی حرف میزند و مینویسد: «هریک از ما میتوانیم فروتن، خودبین، سخاوتمند و حریص، صلحطلب و خشونتآمیز باشیم. میتوانید تصورش را بکنید که هر جفت این اضداد در یک سمت الاکلنگ قرار داشته باشند. وقتی در هر یک از این افراطها قرار میگیریم الاکلنگ وجودیمان در تعادل قرار میگیرد اما وقتی یکی از این نهایتها را سرکوب میکنیم تا دنیا تنها رویه روشن شخصیت خود را نشان بدهیم، وقتی سعی میکنیم تمایلات تاریک خود را کنترل کنیم و با آنها به صلح نرسیم به طرز خطرناکی تعادل خود را از دست میدهیم و از آنجایی که روان ما همیشه دنبال حرکت وحدت و یکانگی است، تنها به گذشت زمانی احتیاج داریم تا رویه تاریک ما سرنوشت خود را نشان دهد و آنچه را که به آن مباهات میکنیم نابود سازد.»
کتاب «چرا مردمان خوب به خود بد میکنند» درواقع به دنبال پاسخ دادن به این سوالات است: آیا انسان به واقع خوب بد هم هست؟ به عبارت دیگر انسان خوب چه کسی است؟ آیا ما تنها خوب یا بد هستیم؟ آیا سفید یا سیاه هستیم؟ خاکستری وجود خارج ندارد؟ اگر آدمهای خوب نمیتوانند کارهای بد بکنند چه کسی در درون ماست که مرتکب کارهای بد میشود؟
او متذکر میشود که ما از شروع زندگی خود میآموزیم که بخشهایی از وجود خود را رد و سرکوب کنیم. اما در همان لحظهای که درها را به روی جنبههای خودمان میبندیم با جنبههای تاریک وجودمان درگیر میشویم. انکار نفس، چه از راه سرکوب و فرونشانی باشد یا رد کردن غذایی است که تکانههای سیاه ما را تغذیه میکند و در نتیجه به ما آسیب میرساند. به ما میگوید عصبانی نشو، حرص نزن، خودخواه نباش.
در بخش دیگری از کتاب فورد، مفهوم شرم مسموم را برای بیان آنچه که مدنظرش است معرفی و بیان میکند: «شرم مسموم ما در تاریکی رشد میکند. قوی و قدرتمند میشود، ما را در قبضه خود می گیرد، عزت نفس ما را مخدوش میکند و احساس خود ارزشمندی ما را از بین میبرد. هر حادثهای که به ما احساس بد بودن را بدهد، هر احساسی که سبب شود خود را احمق و بیارزش بدانیم به رشد این شرم مسموم کمک میکند و درنتیجه نمیتوانیم با خویشتن اصیل خود در تماس باشیم. وقتی پیامهای شرمزده را بیشتر و بیشتر درونریزی میکنیم، چیزی را میسازیم که نویسنده آن را بدن شرم نام داده است.
شرمزده بودن به خاطر جنبههایی از من و شخصیت و رفتارمان، هرکدام از ما پردهای از دود ایجاد میکنیم تا شرم ناراحتکننده خود را از بقیه دنیا پنهان سازیم. وقتی بدانیم اگر خویشتن واقعی خود را بروز دهیم دیگر مورد تائید قرار نمیگیریم.»
به عبارت دیگر آنطور که نویسنده این کتاب میگوید در پسزمینه هر اقدام ویرانگر به احساسات سمی ابراز نشده مثل رنجش، یاس و نومیدی، اندوه، خشم، حسادت، تنفر برخورد میکنیم. اگر بقدر کافی شجاع باشیم که این احساسات را شناسایی کنیم میتوانیم به ریشههای مسئله برسیم و بمبی را که پیش رویمان واقع شده خنثی کنیم. تنها با قبول احساسات خود میتوانیم آنها را خلاء سلاح کنیم. هرچه آنها را بیشتر سرکوب کنیم، بیشتر در معرض آسیب قرار میگیریم.
و نهایتا نیز دبی فورد در این کتاب از لزوم نقاببرداری از خویشتن واقعی سخن گفته و متذکر میشود: «وقتی تظاهر به بودن کسی کنید که به واقع نیستید، مجبورید مرتب بیشتر و بیشتر تلاش کنید تا در حد کسی که میخواهید بگویید هستید ظاهر شوید. مجبور میشوید درحالیکه علاقهای به تبسم کردن ندارید تبسم کنید. تن به انجام کارهایی بدیهید که به آنها بیعلاقه هستید. دهانتان را بسته نگه دارید درشرایطی که میخواهید حرف بزنید. لباسهایی بپوشید »
کتاب «چرا مردمان خوب به خود بد میکنند» نوشته دبی فورد به ترجمه مهدی قرچهداغی با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه در ۱۸۲ صفحه به قیمت ۲۰۰۰۰ تومان از سوی نشر پوینده منتشر شده است.
نظر شما